English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (7426 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sometimes U بعضی اوقات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
Other Matches
several U بعضی
divers U بعضی
some U بعضی
cretain U بعضی
once in a while <adv.> U بعضی ازاوقات
sometimes U بعضی مواقع
alleged U بنابگفتهء بعضی
allegedly U بنابگفتهء بعضی
frequently [quite often] <adv.> U بعضی ازاوقات
occasionally <adv.> U بعضی ازاوقات
ofttimes U غالب اوقات
at all hours <adv.> U درهمه اوقات
a lot of times <adv.> U خیلی از اوقات
ofentimes U غالب اوقات
oftentimes U خیلی اوقات
frequently <adv.> U خیلی از اوقات
many times <adv.> U خیلی از اوقات
tantrums U اوقات تلخی
anytime <adv.> U درهمه اوقات
any time <adv.> U درهمه اوقات
nine times out ten U بیشتر اوقات
in due course <idiom> U دربیشتر اوقات
glumness U اوقات تلخی
in dudgeon U اوقات تلخ
at any time <adv.> U درهمه اوقات
at all times U درهمه اوقات
indignant U اوقات تلخ
leisure time U اوقات فراغت
time keeper U متصدی اوقات
tantrum U اوقات تلخی
oft [archaic, literary] <adv.> U خیلی از اوقات
on any number of occasions <adv.> U خیلی از اوقات
frequently U خیلی اوقات
often U غالب اوقات
often <adv.> U خیلی از اوقات
regularly [often] <adv.> U غالب اوقات
on any number of occasions <adv.> U غالب اوقات
oft [archaic, literary] <adv.> U غالب اوقات
often <adv.> U غالب اوقات
many times <adv.> U غالب اوقات
frequently <adv.> U غالب اوقات
angry U اوقات تلخ
angriest U اوقات تلخ
angrier U اوقات تلخ
regularly [often] <adv.> U خیلی از اوقات
a lot of times <adv.> U غالب اوقات
often U خیلی اوقات
piezoelectric U ارتباط در بعضی موادکریستالی
docket U دفتر اوقات محکمه
to take huff U اوقات تلخ شدن
glum U ملول اوقات تلخ
time keeper U متصدی اوقات کار
wrath U اوقات تلخی زیاد
huff U اوقات تلخی کردن
stuffy U اوقات تلخ مغرور
sore loser <idiom> U بازنده اوقات تلخ
docketed U دفتر اوقات محکمه
timekeeper U کارمند ثبت اوقات
in ancient times U در اوقات جهان باستانی
timekeepers U کارمند ثبت اوقات
scold U اوقات تلخی کردن
scolded U اوقات تلخی کردن
dockets U دفتر اوقات محکمه
scolds U اوقات تلخی کردن
docketing U دفتر اوقات محکمه
indignantly U از روی اوقات تلخی
paint the town red <idiom> U اوقات خوشی داشتن
Some children are afraid of the dark. بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
bell-conopy U [سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
cutin U پوشش خارجی بعضی گیاهان
time keeper U متصدی ثبت اوقات کار
the fat is in the fire U اوقات تلخی پیش خواهدامد
to e. the feeling sof aperson U اوقات کسی را تلخ کردن
to provoke a person to anger U اوقات کسی را تلخ کردن
to provoke a person's anger U اوقات کسی را تلخ کردن
to put any one's back up U اوقات گسیرا تلخ کردن
dudgeon U اوقات تلخی دسته خنجر
exasperatingly U از روی خشم و اوقات تلخی
chafing U اوقات تلخی کردن به عصبانیت
chafe U اوقات تلخی کردن به عصبانیت
chafes U اوقات تلخی کردن به عصبانیت
hookup U تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
nurse a grudge <idiom> U احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
megaspore U هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
chitin U جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
proconsul U افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
more frequently than ever <adv.> U نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
timetabled U صورت اوقات برنامه ساعات کار
timetabling U صورت اوقات برنامه ساعات کار
timetable U صورت اوقات برنامه ساعات کار
timetables U صورت اوقات برنامه ساعات کار
index number U مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
bote U حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
awn U الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
draft mode U چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
vanishing U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
stenosis U تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
zonate U واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
vanishes U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanished U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanish U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
hyposensitize U کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
goat antelope نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
Even homer somtimes nods. <proverb> U یتى هومر هم بعضى اوقات اشتباه مى کرد.
... however sometimes it just can't be helped. U ... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
myelin sheath U ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
Christmas comes but once a year. <proverb> U جشنها و تعطیلات را باید به عنوان اوقات ویژه در نظرگرفت.
filters U چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
filter U چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
occasional U وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
neural net U مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
cabin blower U در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
tuning pipe U نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
autoharp U سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
White Paper U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
dieresis U دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
diaeresis U دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
microspacing U خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
rule of reason U تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
crown colony U بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
antibiotic U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
silver thread U نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
field alterable control element U یک تراشه که در بعضی سیستمها بکار می رود و به استفاده کننده اجازه میدهدتا ریز برنامه نویسی کند
declaratory statute U هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
WWW U مجموعهای از میلیون ها وب سیلت و صفحات وب که با هم بخشی از اینترنت را تشکیل می دهند که اغلب اوقات توسط کاربر استفاده می شوند
S-border U حاشیه های اس [در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
sumptuary law U قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
quercetin U ماده رنگی کریسیتین [این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
filed U زمینه اصلی فرش [که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
recursive equations U معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
option key [یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
exasperate U ازجادربردن اوقات تلخی کردن کردن برانگیختن
exasperates U ازجادربردن اوقات تلخی کردن کردن برانگیختن
exasperating U ازجادربردن اوقات تلخی کردن کردن برانگیختن
exasperated U ازجادربردن اوقات تلخی کردن کردن برانگیختن
double knotting U گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
uberrima fides U صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
dragon design U طرح اژدها [در فرش های چین که مظهر قدرت امپراتور است. این طرح را به قرن شانزدهم میلادی نسبت داده و بعضی ریشه آن را کرمان می دانند.]
ewer U طرح گلاب پاش [در بعضی از فرش های محرابی و فرش های عشایری]
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
rag rug U قالیچه چهل تکه [در بعضی از کشورها نظیر مصر و مکزیک ابتدا نوارهای باریکی به عرض دو یا سه سانتی متر بافته شده و سپس لبه های آن به یکدیگر دوخته می شود که حالت فرش راه راه به آن می بخشد.]
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
gold washing U شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
hemp U گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
vase structure U بافت سه پوده گلدانی [در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
cord yarn U نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
Mother-daughter boteh design U طرح بته جقه مادر و بچه [این طرح در فرش های قشقایی، خمسه و بعضی دیگر از طرح ها به چشم می خورد و شامل یک بته جقه بزرگ و یک بته کوچک در دل یکدیگر است.]
jute fiber U [الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
Recent search history Forum search
2New Format
2Some of my translations are missing !
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
3service times
1Jack Attac
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com